تقدیم به نيلوفران و:.سرداران شهیدایلم جریدیانی ،چک،چمن پور ،برند و122لاله گلگون کفن میرسالاری
پاييز بود و برگ درختان ميريخت
گرد و غبار روي خيابان ميريخت
با سنگهاي کودک بازيگوشي
هر روز شيشههاي دبستان ميريخت
در گرگخيز ثانيههايي تاريک
خون از «ني» شکستهي چوپان ميريخت
بر کومههاي ساکت تنهايي مان
اندوه دانه، دانهي باران ميريخت
باراني از کبوتر، و درنا تا صبح
از شاخههاي نازک و عريان ميريخت
هرچند در تراکم دود و آهن
سرب مذاب بر دل و بر جان ميريخت
دستي از آسمان خدا ميآمد
گل بر سر مزار شهيدان ميريخت