عشق هدف حیات ومحرک زندگی من است.وزیباترازعشق چیزی ندیده ام وبالاترازعشق چیزی نخواسته ام.
عشق است که روح مرابه تموج وامی دارد،قلب مرابه جوش می آورد،استعدادهای نهفته ی مراظاهرمی کند،مراازخودخواهی وخودبینی می راند.دنیای دیگری راحس می کنم.درعالم وجودمحومیشوم.احساس لطیف وقلبی حساس ودیده ای زیبابین پیدامیکنم.لرزش یک برگ،نوریک ستاره ی دور،موریانه ی کوچک، نسیم ملایم سحر،موج دریا،غروب آفتاب همه احساس وروح مرامی ربایندوازاین عالم مرابه دنیای دیگری می برند...
این هاهمه وهمه ازتجلیات عشق است...
به خاطرعشق است که فداکاری می کنم.به خاطرعشق است که به دنیابابی اعتنایی می نگرم وابعاددیگری رامی یابم.به خاطرعشق است که دنیا رازیبا می بینم وزیبایی رامی پرستم.به خاطرعشق است که خداراحس می کنم واورامی پرستم وحیات وهستی خودراتقدیمش می کنم....